هوک به واسطه قانون کشسانی ( قوانین هوک ) کتابی به نام میکروگرافیا و به کار بردن کلمه «سلول» برای اولین بار به عنوان پایهای ترین واحد زندگی، در خاطرهها ماندهاست . حتی در حال حاضر نیز کمتر از آنچه انتظار میرود درباره زندگی او نوشته شدهاست . او در یک برهه، به طور همزمان متصدی آزمایشگاههای انجم سلطنتی و عضو شورای آن، استاد هندسهدر کالج گرشامو نقشه بردارشهر لندنپس از آتش سوزی بزرگ این شهر بود که به نظر میرسد فعالیت او بعد از آتش سوزی بیش از نیمی از تمامی نقشه برداران بودهاست.
او همچنین یکی از مهم ترین معماران زمان خود بود، هر چند تا کنون تعداد کمی از ساختمانهای او باقی ماندهاند و برخی از آنها به طور کلی شهرت خود را از دست دادهاند ولی در تنظیم قوانین طراحی برای لندن نقشی مفید داشت و تجربیاتش تا این زمان نیز باقی است . آلن چپمناو را به عنوان " لئوناردوی انگلستان " معرفی کرد . هوک در زمان حکومت کرامول، در کالج ودهامتحصیل کرد و همان جا بود که یکی از گرههای ناگسستنی گروهی از سلطنت طلبان شد که محوریت آنها حول جان ویکینیزمیگشت . در اینجا او به عنوان دستیار توماس ویلیسو رابرت بویلمشغول به کار شد و پمپ خلاء استفاده شده در آزمایش قانون بویلرا ساخت . او سازنده برخی از نخستین تلسکوپهای گریگوری بود، گردش مریخو مشتریرا مشاهده کرد و بر اساس مشاهدات خود بر روی سنگوارهها، از طرفداران فرضیه تکاملزیستی شد . او بر روی پدیده انکسار نور تحقیق کرد و نظریه موجی بودن نور را ارائه داد و اولین کسی بود که اذعان داشت مواد در هنگام گرم کردن انبساط مییابند و هوا از ذرات کوچکی ساخته شدهاست که فاصله زیادی با یکدیگر دارند . او در زمینه نقشه برداری و نقشه کشی پیشگام بود و در پروژهای که منجر به طراحی اولین نقشه مدرن شد، شرکت داشت .
او همچنین کشف کرد که نیروی ثقل متناسب با مجذور فاصله کاهش مییابد و چنین رابطهای حاکم بر حرکت سیارات است، این ایده متعاقبا توسط نیوتنتوسعه و ارائه شد . بخش عمدهای از کارهای علمی هوک زمانی که متصدی آزمایشگاههای انجمن سلطنتی بود، پستی که از سال ۱۶۶۲ به وی واگذار شد، و یا زمانی که جزئی از خانواده رابرت بویل محسوب میشد، صورت گرفت . بسیاری از آنچه درباره هوک میدانیم بر پایه زندگی نامهای است که از سال ۱۹۹۶ شروع به نوشتن آن کرد ولی ناتمام ماند . ریچارد والراین نوشتهها را مرجعی برای نوشتن معرفی نامهای درباره زندگی کاری رابرت هوک پس از مرگش قرار داد که در سال ۱۷۰۵ به چاپ رسید . والر توانست به کمک زندگی نامه اساتید کالج گرشام اثر جان وارد و خلاصه زندگی نامهها اثر جان آبری، زندگی نامه هوک را بنویسد.
رابرت بویل
زندگی
زندگی بزرگسالی او به سه دوره متمایز تقسیم میشود : به عنوان یک محقق علمی با استعداد ولی بی پول، دستیابی به ثروتی عظیم و کسب شهرت از طریق کار فراوان و دقت زیاد بعد از آتش سوزی بزرگ سال ۱۶۶۶ و در نهایت بیماری و مباحثههای فکری حسادت آمیز . ممکن است این مسائل به گمنامی تاریخی او مربوط باشد.
رابرت هوک در سال ۱۶۳۵ در فرش واترواقع در جزیره وایتبه دنیا آمد . نام پدرش جان هوک و نام مادرش سیسیلی جایل بود . رابرت آخرین فرزند از چهار فرزند خانواده بود . دارای یک برادر و دو خواهر بود که با کوچکترین آنها هفت سال اختلاف سنی داشت . پدرش کشیش کلیسای انگلیس، معاون کلیسای بخش فرش واتر بود و دو برادرش نیز کشیش بودند . از رابرت هوک نیز انتظار میرفت که در تخصیلاتش موفق شود و به کلیساملحق شود . جان هوک مسئول مدرسه محلی نیز بود، بنابراین میتوانست شاید به دلیل ضعف جسمی فرزندش حداقل نیمی از دروس را در خانه به رابرت تعلیم دهد . او یک سلطنت طلببود و هنگامی که به جزیره وایت فرار کرد یقینا عضو گروهی بود که برای ادای احترام به چارلز اولبه دیدارش رفتند . رابرت نیز، به عنوان یک سلطنت طلب وفادار بزرگ شد .
مانند جوانان، رابرت هوک نیز مجذوب مشاهدات، کارهای مکانیکی و نقاشی بود و میخواست که راههای مختلف را در زندگی اش دنبال کند . او یک ساعت برنجی را دمونتاژکرد و یک المثنی از آن ساخت که به خوبی کار میکرد، او یاد گرفت که طراحی کند و مواد خود را با استفاده از زغال سنگ، گچو سنگ آهنبسازد . با مرگ پدرش در سال ۱۶۴۸، رابرت مجموع ۴۰ پوند را به ارث برد که توانست به وسیله آن در دوره کارآموزی شرکت کند . به علت ناتوانی جسمی رابرت و وسایل مکانیکی ای که داشت، پدرش تصور میکرد که او ممکن است یک تعمیرکار ساعت و یا طراح شود، چرا که به طراحی نیز علاقه نشان میداد . هوک دانش آموزی مستعد بود، بنابراین هرچند به لندنرفت تا دوره کارآموزیش را ادامه دهد و با ساموئل کوپرو پیتر للیدرس بخواند، ولی به زودی توانست وارد مدرسه وست مینسترکه تحت مدیریت دکتر بازبی بود، شود . هوک به زودی به لاتین و یونانیو عناصر اقلیدسمسلط شد . در اینجا نیز، شروع به مطالعه مادام العمر خود بر روی مکانیک کرد .[۱]
شخصیت[ویرایش]
هیچ تصویر معتبری از رابرت هوک وجود ندارد، وضعیتی که برخی آن را به اختلافهای بسیار میان هوک و ایزاک نیوتننسبت دادهاند . در زمان هوک، انجمن سلطنتی در کالج گرشام برگزار میشد، اما پس از چند ماه از مرگ هوک، نیوتون رئیس این انجمن شد و چنین برنامه ریزی کرد که جلسات در مکان جدیدی برپا شود . زمانی که پس از گذشت چندین سال در سال ۱۷۱۰ مکان برگزاری جلسات تغییر کرد، تصویر هوک در انجمن سلطنتی مفقود شد و هنوز نیز پیدا نشدهاست . مجله تایمدر سوم جولای ۱۹۳۹، تصویری که احتمال میداد متعلق به هوک باشد را منتشر کرد، اما زمانی که اشلی مونتاگو، منبع این تصویر را پیگیری کرد متوجه شد که هیچ ارتباط قابل اثباتی با هوک ندارد، به علاوه مونتاگو دریافت که توصیفهای مکتوب درباره ظاهر هوک همگی به یکدیگر شبیهاند ولی یا تصویر چاپ شده در مجله تایم هم خوانی ندارند .
در سال ۲۰۰۳، تاریخ شناسی به نام لیزا جاردینچنین ادعا کرد که تصویری که اخیرا کشف شدهاست متعلق به هوک میباشد اما ویلیام جنسن از دانشگاه سینسیناتینشان داد که این ادعا صحیح نیست . نقاشی که جاردین از آن صحبت میکرد، در واقع متعلق به چهره دانشمندی اهل فنلاندرز به نام جان بپتیست ون هلمونتبود .
سایر چهرههای احتمالی که ممکن است متعلق به هوک باشند به شرح زیر میباشد :
- مهری که هوک از آن استفاده میکرد به شکل سر یک مرد میباشد که برخی معتقدند احتمالا تصویر خود هوک را نشان میدهد .
- تصویری که در ابتدای نسخه ۱۷۲۸ از کتاب « دایرة المعارف چمبر » چاپ شدهاست، تصویری از نیم تنه رابرت هوک را نشان میدهد . با این حال مشخص نیست که این نقاشی واقعا از چهره هوک کشیده شدهاست یا خیر .
- پنجره یادبودی که در « کلیسای سن هلن » در لندنوجود داشت . اما این پنجره در واقع یک سری اشکال هندسیبر مبنای فرمول معین بودند و نه یک تصویر . به علاوه این پنجره در سال ۱۹۹۳ طی بمباران این کلیسا از بین رفت .
در سال ۲۰۰۳، ریتا گریر که نقاش چهرههای تاریخی است، با هزینه خود پروژهای برای ایجاد یادبودی از هوک آغاز کرد . این پروژه با هدف ایجاد تصاویر معتبر از هوک که با توصیفهای معاصر در مورد وی از دو منبع زیر هم خوانی داشت، صورت گرفت : توصیفهای جان آبری و ریچارد والر . تصاویری که گریر از هوک، زندگی و کار او ارائه کرد، به طور گستردهای در برنامههای تلویزیونی انگلیسو آمریکا، کتابها و مجلهها مورد استفاده قرار گرفتهاست
میکروسکوپ ساخت هوک
فعالیت علمی[ویرایش]
در سن ۱۸ سالگی وارد دانشگاه آکسفوردشد و به زودی استعداد خود را در زمینه مکانیکبه جامعه علمی آن زمان از جمله تامس ویلیسو رابرت بویلثابت کرد. در هنگامی که بویلبر روی قانون مشهور خود کار میکرد، هوک به عنوان دستیار با او همکاری داشت. پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمی غیر رسمی آکسفورد هسته انجمن سلطنتی جدید را تشکیل داد، در سال ۱۶۶۲ هوک متصدی آزمایشهای آن گردید. او در این سالها به فعالیت بر روی تلسکوپودیگر ابزار نجومی و ساعتها مشغول بود و توانست اصلاحات فراوانی در این زمینه ایجاد کند.
معماری[ویرایش]
هوک در معماری
هوک در زمان خود به عنوان نقشه بردار شهر لندن و دستیار کریستوفر ورن، شهرت یافت . هوک در سال ۱۶۶۶ پس از آتش سوزی بزرگ لندن، به ورن در بازسازی شهر کمک کرد و نیز، در طراحی « یادبود این آتش سوزی » ، « رصدخانه سلطنتی گرینویچ » ، « کاخ مونتاگودر بلومسبری » و بنای غیر معروف « بیمارستان بثلم » ( که به نام بدلم شهرت یافت ) نیز همکاری داشت . سایر مکانهایی که توسط هوک طراحی شدهاند عبارتند از : کالج پزشکی سلطنتی در ۱۶۷۹، رگلی هال در وارویک شایر و شهرک کلیسایی در ویلن از میلتون کینز . همچنین همکاری هوک یا کریستوفر ورن در زمینه ساخت « کلیسای جامع سن پاول » صورت گرفت که در ساخت گنبد آن از روش هوک استفاده شدهاست . هوک همچنین در طراحی کتابخانه پپیس شرکت داشتهاست، که در آن دست نوشتههای ساموئل پپیس نگهداری میشود، این نوشتهها به عنوان معروف ترین شواهد واقعی آتش سوزی بزرگ لندن شناخته شدهاند . هوک در بازسازی لندن پس از آتش سوزی بزرگ، پیشنهاد کرد که خیابانهای لندن را بر اساس الگوی چهارخانه مجددا طراحی کنند که در آن بلوارهای پهن و انشعابات مختلف وجود دارد . این الگو بعدها در نوسازی پاریس، لیورپول و بسیاری از شهرهای آمریکا مورد استفاده قرار گرفت . این پیشنهاد به علت مشاجرههای مرتبط با حقوق مالکین بی نتیجه ماند، زیرا که مالکین به صورت مخفیانه مرزهای املاک خود را تغییر داده بودند . هوک به علت شایستگیهای خود در مقام یک نقشه بردار و درایتی که در کار خود داشت، در بسیاری از این مشاجرهها مورد نیاز بود . به منظور مطالعه بیشتر در مورد فعالیتهای معماری هوک به کتاب نوشته شده توسط کوپرمراجعه کنید .
طراحی هوک از یک کک
زیستشناسی[ویرایش]
هوک به وسیله میکروسکوپساخته خود موفق به شناخت واحد بنیادی ارگانسیم زنده شد و آن را سلولنامید. در سال ۱۶۶۵ در اثری با نام «میکرو گرافیا» به توصیف یافتههای خود پرداخت که یکی از شاهکارهای علمی قرن ۱۷ محسوب میشود.
در سال ۱۶۶۵، هوک کتاب « میکروگرافیا » را که مشاهدات میکروسکوپی و تلوسکوپی و برخی کارهای او در زمینه زیست شناسی را در بر میگرفت، منتشر کرد . هوک از اصطلاح سلول برای توصیف جانداران بیولوژیکی استفاده کرد . در واقع میکروسکوپ دست سازی که از چرم و طلا ساخته شده بود و هوک از آن برای مشاهدات منتشر شده در کتاب میکروگرافیا استفاده میکرد، توسط کریستوفر وایت در لندن ساخته شده بود و هم اکون در « موزه ملی سلامتی و طب » در واشنگتندر معرض دید عموم قرار گرفتهاست . به علاوه کتاب میکروگرافیا شامل ایدههای هوک – و یا شاید ایدههای هوک و بویل – در مورد سوختن مواد نیز میباشد . آزمایشهای هوک او را به این نتیجه رساند که سوختن در واقع فرایندی است که در آن یک ماده با هوا ترکیب میشود . این اظهار نظر با عقیده دانشمندان امروزی مطابقت دارد ولی دانشمندان آن زمان ( قرن هفدهم ) موفق به درک معنی آن نشدند . هوک در ادامه چنین نتیجه گیری کرد که تنفس نیز نیازمند عنصری معین از هواست . پارتینگتونچنین ادعا میکند که : « اگر هوک به آزمایشهای خود در مورد سوختن مواد ادامه میداد، احتمال داشت بتواند اکسیژنرا کشف کند »
فیزیک[ویرایش]
وی با بررسی حرکت سیاراتبه دور خورشید، برای نیروی گرانشی قانون عکس مجذور فاصله را پیشنهاد کرد که بعدها مورد استفاده ایزاک نیوتنقرار گرفت.
قانون هوک[ویرایش]
قانون هوک خواص فیزیکی فنرهای معمولی را برای جابجاییهای کوچک به خوبی و با دقت بالایی مدل میکند. (تصویر متحرک).
در مکانیکو فیزیک، قانون هوک تقریبی است از رفتار برخی از مواد که آنها را کشسان خطی (ارتجاعی خطی) مینامیم. در این گونه مواد جابجایی/کرنشمتناسب است با نیرو/تنشایجاد کننده آن. به عبارت دیگر:
که:
x: جابجایی فنر فشرده یا کشیده شده از نقطه تعادل آن است.
F: نیروی وارده بر فنر
k: ثابت فنر است که یکای آن نیرو بر واحد طول است (در دستگاه SIنیوتنبر متر)
در شکل زیر، جهت نیروی فنر همواره به گونه ای است که میخواهد جسم را به حالت تعادل ( نقطهٔ O ) برگرداند. این نیرو، نیروی « بازگرداننده » نامیده میشود. نیروی بازگردانندهٔ فنر با تغییر طول فنر ( یا جابجایی جسم از وضع تعادل ) متناسب است و از رابطهٔ بالا که به قانون هوک معروف است به دست می آید.
هوک همچنین با مطالعه رفتار کشسان فنرها، موفق به کشف قانون هوکشد که بیان میدارد مقدار کشیده شدن یک جسم کشسان، با نیروی وارد آمده بر آن، نسبت مستقیم دارد. [۲]
او در زمینه ساخت و پیشرفت ابزار نقش ویژهای دارد. مطالعات وی موجب پیشرفت ساعتسازی و میکروسکوپسازی شد و همچنین پاندول ساعت، دستگاه سنجش انکسار نور در مایعات، فشارسنج (هواسنج و غلظت سنج الکلی)، رطوبت سنج را نیز اختراع کرد.
گرانش[ویرایش]
در حالیکه بسیاری از هم دورهایهای هوک معتقد بودند که اترچیزی است که موجب ایجاد جاذبه و دافعه میان اجسام آسمانی میشود، وی در ماکروگرافیا در سال ۱۶۶۵، اصل گرانش را مطرح کرد . سخنرانی هوک در انجمن سلطنتی در سال ۱۶۶۶ با عنوان « درباره گرانش » دو اصل دیگر را نیز به این مبحث اضافه کرد که عبارت بودند از :
1. تمام اجسام در مسیر مستقیم حرکت میکنند تا زمانی که نیرویی آنها را منحرف سازد
2. نیروی جاذبه برای اجسام نزدیک قوی تر است . دوگالد استوارت در کتاب خود با نام « عناصر فلسفه ذهن انسان » از عبارات خود هوک در مورد سیستمی که برای جهان ارائه کرده، استفاده نمودهاست . هوک در یکی از جلسات انجمن سلطنتی در ۱۶۶۶ چنین بیان میدارد : « برای شما در مورد سیستمی در جهان توضیح خواهم داد که با سایر سیستمهایی که تا کنون درباره آنها شنیدهاید بسیار تفاوت دارد، این سیستم بر پایه اصول زیر بنا شدهاست :
- ۱) تمام اجسام سنگین نه تنها بخشهای مختلف خود را به سمت مرکز جذب میکنند، بلکه نسبت به سایر اجسام در فضا جاذبه متقابل دارند
- ۲) تمام اجسام فقط یک حرکت ساده دارند و تا زمانی که توسط یک نیروی خارجی از مسیر خود منحرف نشده باشند به حرکت خود در خط مستقیم ادامه میدهند و تنها یک نیروی خارجی است که میتواند باعث شود حرکت آنها به شکل یک دایره، بیضی یا سایر منحنیها تغییر شکل دهد.
- ۳) هر چقدر که دو جسم به هم نزدیک تر باشند این نیروی جاذبه بیشتر خواهد بود . در مورد این فرضیه که آیا با افزایش فاصله اجسام از یکدیگر، این نیروی جاذبه ناپدید میشود یا خیر، شخصاً هنوز به پاسخی قطعی دست نیافتهام ... »
سخنرانی هوک در ۱۶۷۰ در کالج گرشام، این مساله را روشن ساخت که قانون گرانش در مورد « تمام اجسام آسمانی » صدق میکند و این اصول را مطرح کرد که نیروی جاذبه با افزایش فاصله کاهش مییابد و در صورت عدم وجود چنین نیرویی، اجسام در خط مستقیم حرکت میکنند . هوک عقاید خود در مورد « سیستم جهان » را به صورت منسجم تری در سال ۱۶۷۴ به عنوان بخشی مجزا به کتاب « تلاشی در جهت اثبات حرکت زمین با استفاده از مشاهدات عینی » اضافه کرد . هوک صریحا به جاذبه متقابل میان خورشید و سیارهها اشاره کرد و توضیح داد که هر چقدر فاصلهها کمتر باشد، این نیروی جاذبه افزایش مییابد . تا سال ۱۹۷۴ این اظهار نظر هوک که ممکن است قانون عکس مجذور بر میزان این نیروهای جاذبه حاکم باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفته بود .
همچنین، قانون گرانش هوک، با وجود آنکه نسبت به فرضیههای مطرح شده در گذشته مقبولیت بیشتری داشت، هنوز جهانی نشده بود . به علاوه اظهار نظرهای هوک با شواهد تجربی یا نمودارهای ریاضیهمراه نبود . خود هوک در سال ۱۶۷۴ در این زمینه چنین گفتهاست : « در حال حاضر هنوز به صورت تجربی نتوانستهام دریابم که مقادیر مختلف جاذبه چگونه حاصل میشوند » ( که بیانگر این مسالهاست که هنوز نمیدانم که جاذبه از چه قانونی پیروی میکند ) وی در مورد قانون کلی خود نیز چنین میگوید : « در حال حاضر به این قانون صرفا اشارهای میکنم و آن را ادامه نمیدهم، زیرا که تا اتمام کارهایی که در حال حاضر دارم، نمیتوانم به این موضوع بپردازم »
در نوامبر سال ۱۶۷۹، هوک به طور گسترده شروع به نامه نگاری با نیوتون کرد ( که متن آنها منتشر شدهاست ) . هدف آشکار هوک از این کار این بود که به نیوتناطلاع دهد که از وی خواسته شدهاست که مکاتبات « انجمن سلطنتی » را تنظیم نماید، از اینروست که هوک از اعضا میخواهد تا پژوهشهای خود یا دیدگاهشان در مورد پژوهشهای سایر اعضا را به وی اطلاع دهند . وی به منظور تحریک کردن علاقه نیوتون از او خواست تا نظر خود را در مورد مسائل مختلف بیان دارد . برای این منظور لیست جامعی را در اختیار او گذاشت که دربر دارنده این موارد بود : « حرکت سیارهها در مسیر مستقیم به صورت موازی و وجود نیروی کششی به سمت جسم مرکزی » ، « فرضیه خود هوک در مورد قواعد و دلایل خاصیت ارتجاعی »، یک فرضیه جدید از پاریس در مورد حرکت سیارهها که هوک آن را به تفصیل توصیف کرده بود و همچنین گزارشی در مورد تلاش در جهت انجام یا گسترش مطالعات میدانی، تفاوت میان آزادی عمل در لندن و کمبریجو ...
پاسخ نیوتن به این درخواست هوک، پیشنهاد انجام یک آزمایش زمینی بود که میتوانست با استفاده از جسمی که ابتدا در هوامعلق نگه داشته و سپس به زمین انداخته میشود، به بررسی حرکت بر روی زمین کمک کند . نکته اصلی در این کار، مشخص کردن این مساله بود که از نظر نیوتن جسم در حال سقوط میتوانست با انحراف از مسیر عمودی به صورت تجربی حرکت زمین را آشکار کند، اما در ادامه اینگونه فرض کرد که چنانچه زمین بر سر راه این جسم نباشد این حرکت میتواند به صورت مارپیچی و به سمت مرکز زمین ادامه پیدا کند . هوک با این نظر نیوتن در مورد نحوه حرکت جسم مخالف بود . در این راستا نامه دیگری بین این دو نفر مبادله شد که هوک در انتهای آن چنین نوشته بود : « من شک دارم که جاذبه همواره دو برابر فاصله از مرکز باشد و نتیجتا سرعت نیز کمتر از دو برابر میزان جاذبه باشد » ( در واقع تفسیر هوک در مورد سرعت، اشتباه بود ) – این نامه در ۶ ژانویه سال ۱۶۷۹/۸۰ به نیوتن نوشته شدهاست .
در سال ۱۶۸۶، زمانی که اولین کتاب نیوتون به انجمن سلطنتی ارائه شد، هوک ادعا کرد که نیوتون « اصل کاهش نیروی جاذبه برابر است با مجذور فاصله از مرکز » را از او گرفتهاست . در عین حال ( بنا به گزارش ادموند هالی ) هوک موافقت کردهاست که « منحنیهایی که در این زمینه ایجاد شدهاند » کاملا متعلق به نیوتن هستند .
یک ارزیابی جدید در مورد تاریخچه قانون « عکس مجذور » نشان میدهد که تا اواخر دهه ۱۶۶۰ این فرضیه که جاذبه با مجذور فاصله، رابطه عکس دارد نسبتا متداول بودهاست و توسط افراد مختلفی و به دلایل متفاوتی، گسترش یافتهاست » خود نیوتون نیز در دهه ۱۶۶۰ نشان داد که با فرض حرکت دایرهای سیارهها، نیرو در راستای شعاع رابطهای معکوس با مجذور فاصله از مرکز دارد . نیوتن که در ۱۶۸۶ با ادعای هوک در مورد قانون عکس مجذور مواجه شده بود، این مساله را که باید هوک را به عنوان صاحب این ایده در نظر گرفت، تکذیب کرد و در این راستا دلایلی ارائه کرد که نشان میدهد افرادی قبل از هوک نیز به این مساله اشاره کردهاند . وی همچنین، با جدیت عنوان کرد که حتی چنانچه وی برای اولین بار این قانون را از زبان هوک شنیده باشد ( که چنین نبودهاست )، همچنان حق او در مورد ارائه مدلهای ریاضی که امکان مشاهدات دقیق تر را فراهم آوردهاست، محفوظ میماند . هوک بدون وجود مدلهای ریاضی و شواهد مبتنی بر آنها تنها میتوانسته حدس بزند که جاذبه در فواصل بسیار دور نسبت به مرکز چگونه خواهد بود .
از طرف دیگر، نیوتون در تمام نسخههای کتاب خود این مساله را پذیرفته و تاکید کردهاست که هوک قانون عکس مجذور را در منظومه شمسی مطرح کردهاست . نیوتون در توضیح اصل چهارم از کتاب خود از ورن، هوک و هالی در این زمینه نام بردهاست . نیوتون همچنین به هالی گفتهاست که ارتباط او با هوک در سالهای ۱۶۷۹-۸۰، علاقه پنهان او به مسائل مرتبط با علوم نجوم را مجددا بیدار کردهاست، اما به اعتقاد نیوتون، هوک هیچ چیز جدید و بدیعی را به او نگفتهاست . نیوتون در این زمینه چنین میگوید : « من به هوک از این نظر مدیون نیستم که مطلب جدیدی را به من آموخت بلکه احساس دین من در این خلاصه میشود که وی سمت و سوی مطالعات مرا تغییر داد و به من فرصت اندیشیدن به چنین مسائلی را اهدا کرد »
یکی از تفاوتهای میان این دو دانشمند این است که نیوتون یکی از پیشگامان آنالیز ریاضیو کاربرد آن و همچنین آزمایشهای نوری است . در حالیکه هوک یک پژوهشگر خلاق در زمینه دامنه وسیعی از مسائل و علوم است . بنابراین تعجبی ندارد که هوک برخی از ایدههای خود از قبیل گرانش را ناتمام رها کرده و آنها را بسط نداده باشد . این امر میتواند این موضوع را برای ما قابل درک سازد که چگونه در سال ۱۷۵۹ یعنی چندین دهه پس از مرگ نیوتون و هوک، ستاره شناسبرجسته آلکسیس کِلِرات که در مطالعات مرتبط با گرانش صاحب نام بود، ارزیابیهای خود را پس از بررسی و مرور آنچه هوک در مورد جاذبهمنتشر کرده بود، انجام داد . بنا به گفته کلرات « نباید این گونه تصور کرد که این ایده هوک، افتخارات نیوتون را زیر سوال میبرد » ، « آنچه در مورد هوک میبینیم نشان میدهد که چقدر میان حقیقتی که تنها به آن اشاره کوچکی شده باشد و حقیقتی که کاملا ابراز شده باشد، فاصله وجود دارد »
طرحی از ماه و خوشه پروین
زمینشناسی[ویرایش]
هوک زمین شناس ارزندهای بود و درباره منشاء سنگوارههامطالعاتی داشت. وی در معماری نیز صاحب نظر بود و پس از آتش سوزی بزرگ شهر لندن نقشه شهر را طرح کرد که بعداٌ از روی آن شهر نیویورکرا بنا کردند. او در این کار مامور شد که به عنوان زمینسنج با کریستوفر رندر تنظیم نقشه بازسازی لندن همکاری کند.
یکی از مشاهدات هوک در کتاب میکروگرافیا مربوط به فسیلهای چوب بود که وی ساختار میکروسکوپی آنها را با چوب معمولی مقایسه کرده بود . وی بر اساس این مشاهدات چنین نتیجه گیری کرد که اجسام فسیل شده مثل چوبهای سنگی شده و صدفهای فسیلی ( از جمله آمونیتها ) در واقع بقایای موجودات زندهای هستند که در آب مملوء از مواد معدنی غوطه ور شدهاند . هوک اعتقاد داشت که چنین فسیلهایی میتوانند نشانههای قابل قبولی در مورد تاریخچه زندگی در زمین در اختیار ما قرار دهند و علیرغم آن که برخی از طبیعت شناسان معاصر مثل جان ریکه مفهوم « انقراض » را از لحاظ نظری غیر قابل قبول میدانستند با این نظر مخالف بودند، هوک بر این باور بود که فسیلها در برخی موارد ممکن است گونههایی را نشان دهند که در اثر نوعی از بلایای زمین شناختی، منقرض شدهاند .
نجوم[ویرایش]
یکی از چالش برانگیزترین مسائلی که هوک به آن پرداخت اندازه گیری فاصله تا ستارهها ( به غیر از خورشید ) بود . ستارهای که وی برای این منظور انتخاب کرد گاما دراکونیسبود و از روش تعیین اختلاف در دید استفاده کرد . پس از گذشت چندین ماه از مشاهدات هوک در سال ۱۶۶۹ وی به این نتیجه رسید که به نتیجه دلخواه خود دست یافتهاست . اکنون این مساله مشخص شدهاست که ابزار مورد استفاده هوک برای موفقیت در اندازه گیری چنین فاصلهای، بسیار غیر دقیق بودهاست . گاما دراکونیس همان ستارهای است که جیمز بردلی در سال ۱۷۲۵ هنگام کشف « شکست نور » از آن استفاده کرد .
فعالیتهای هوک در حوزه علم نجوم فراتر از مطالعه فواصل ستارهها بودهاست . کتاب میکروگرافیا شامل مطالبی در مورد صورت فلکی ثریاو حفرههای ماهنیز میباشد . هوک به انجام آزمایشهایی در مورد چگونگی شکل گیری احتمالی این حفرهها در ماه پرداخت، وی همچنین یکی از اولین مشاهده گران حلقههای سیاره زحلبود و یکی از نخستین منظومههای دو ستارهای یعنی گاما آریتیسرا کشف کرد .
میکروسکوپ هوک
روانشناسی[ویرایش]
یکی از خدمات هوک که کمتر شناخته شده و در عین حال از نخستین فعالیتها در این زمینهاست، مدل علمی هوک در مورد حافظه انسانمیباشد هوک در سخنرانی خود در انجمن سلطنتی در سال ۱۶۸۲ یک مدل مکانیکی از حافظه انسان ارائه کرد که شباهت اندکی به مدلهای فلسفی پیشین، داشت .
این مدل مولفههایی چون رمزگردانی، ظرفیت حافظه، تکرار، بازیابی و فراموشیرا در بر داشت که برخی از آنها به طور تعجب آوری از دقت مدلهای امروزی برخوردارند . این کار که نزدیک به ۲۰۰ سال مورد توجه قرار نگرفت، از جهات مختلفی به کار ریچارد سیمونزدر سالهای ۱۹۱۹/۱۹۲۳ شباهت دارد . زیرا هر دو، حافظه را موضوعی فیزیکی در نظر گرفتهاند که جایگاه آن در مغزاست . نکات جالب تر در این مدلها این است که :
- ۱) نقش فرآیندهایی که به صورت رو به پایین بر رمز گردانی تاثیر میگذارند را در نظر گرفتهاند
- ۲) ار رزونانسبرای توصیف بازیابی موازی و مبتنی بر وجود نشانهها استفاده کردهاند
- ۳) حافظه بهتر برای مسائل جدیدتر را توضیح میدهند
- ۴) نقش یک سیستم واحد برای تکرار و القا را مطرح میکنند
- ۵) با توجه به فرضیات مطرح شده در مدل به طور مستقیم میتوان قانون فراموشی را استنباط کرد .
این سخنرانی پس از مرگ هوک، در سال ۱۷۰۵ و زمانی منتشر شد که مدل حافظه مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته بود . این مساله مطرح شدهاست که این کار هوک چندان در ادبیات پژوهشی مورد توجه قرار نگرفتهاست زیرا چاپ آن در دورهای انجام شد که از دوره علمی نیوتون نیز گذر کرده و شمار چاپ آن نیز کم بود و اینطور به نظر میرسد که در آن دوره، بیشتر مدلی منسوخ و از مد افتاده پنداشته میشد . مشکلات دیگر در راه موفقیت این مدل مربوط به انتقادهایی است که روانشناسان معاصر در مورد روح غیر مادی که هوک تا حدودی آن را به دقت، رمزگردانی و بازیابی نسبت دادهاست، مطرح کردهاند .
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%AA_%D9%87%D9%88%DA%A9